حمیدرضا محمودی؛ محمد حسن زاده
چکیده
هدف: تصویر ذهنی کاربران نسبت به کتابخانه های عمومی نشان دهنده تجربه زیسته آنها در این مکان هاست. فهم درست تصویر موجود می تواند به سیاستگذاری دقیق و اثربخش کمک کند. این پژوهش، به دنبال واکاوی تصویر کتابخانه عمومی از دیدگاه کاربران ایرانی بوده است.روش: تحقیق حاضر تحقیق کیفی است. جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده ...
بیشتر
هدف: تصویر ذهنی کاربران نسبت به کتابخانه های عمومی نشان دهنده تجربه زیسته آنها در این مکان هاست. فهم درست تصویر موجود می تواند به سیاستگذاری دقیق و اثربخش کمک کند. این پژوهش، به دنبال واکاوی تصویر کتابخانه عمومی از دیدگاه کاربران ایرانی بوده است.روش: تحقیق حاضر تحقیق کیفی است. جهت گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. نظریه زمینه ای اساس کار تحلیل در این پژوهش بود و داده های حاصل از 106 مصاحبه با کاربران کتابخانه های عمومی 11 استان طی 3 مرحله کدگذاری شد. جهت کدگذاری داده ها نرم افزار مکس کیودا بکار گرفته شد. انتخاب مصاحبه شونده ها به گونه ای انجام شد که توازن جنسیتی، سنی و تحصیلی تا حد امکان رعایت شود. نمونه گیری تا زمان اشباع مفاهیم ادامه یافت و در نهایت پس از دریافت مصاحبه 106 ، نمونه گیری به پایان رسید.یافته ها: حاصل کنکاش در مصاحبه ها، 131 کد باز، 49 زیر طبقه، 20 طبقه و 10 طبقه محوری بود. از میان طبقات محوری، طبقه های مکان کسب دانش و نبود یکدستی بین کتابخانه ها به عنوان طبقه مرکزی انتخاب شد.اصالت/ارزش: با وجود اینکه تاکنون تحقیقات کمی قابل ملاحظه ای در خصوص کاربران کتابخانه های عمومی انجام شده است اما اتخاد رویکرد کیفی مورد غفلت واقع شده است. علاوه بر آن، تاکید بر فهم تصویر ذهنی کاربران، این پژوهش را از سایر پژوهش ها متمایز کرده است.
عمران قربانی؛ حمیدرضا محمودی؛ ابراهیم زارعی؛ محمد حسن زاده؛ مجید بشیرزاده؛ نازیلا محرابی
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص نمودن تعامل پژوهشگران با منابع اطلاعاتی آنلاین و ارائه راه حل هایی به منظور افزایش کیفیت بازیابی اطلاعات است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی بنیادی است که در دسته تحقیقات تحلیل محتوا قرار میگیرد و با اتکاء بر نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین(1998) و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. از ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر مشخص نمودن تعامل پژوهشگران با منابع اطلاعاتی آنلاین و ارائه راه حل هایی به منظور افزایش کیفیت بازیابی اطلاعات است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نظر هدف، پژوهشی بنیادی است که در دسته تحقیقات تحلیل محتوا قرار میگیرد و با اتکاء بر نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین(1998) و با استفاده از نرم افزار مکس کیودا انجام شده است. از میان جامعه آماری پژوهش که متشکل از پژوهشگران علم اطلاعات و دانش شناسی بوده است 15 نفر از پژوهشگرانی که بیشترین تولیدات علمی را داشته و طبیعتا تعامل بیشتری با اطلاعات و جستجوی منابع دارند، به روش نمونهگیری قضاوتی، انتخاب و با آنها مصاحبهای صورت گرفته است.یافته ها: در این پژوهش که با 15 نفر از پژوهشگران مصاحبه صورت پذیرفت، مشخص شد که پژوهشگران، بیشتر به موتور جستجوی گوگل و پایگاه های اطلاعاتی ساینس دایرکت، داج، وب آو ساینس و اسکوپوس مراجعه می کنند. همچنین از جستجوی پیشرفته و جستجوی ساده برای یافتن اطلاعات خود استفاده می کنند. با شبکه های اجتماعی علمی نیز آشنا بوده و بیشترین مراجعه و استفاده به ریسرچ گیت، لینکدین و آکادمیا بوده است. نتیجه گیری: با توجه به نتایج بدست آمده از دل مصاحبه ها، ما به مدلی دست یافتیم که مشخص می کرد پژوهشگران اطلاعات بازیابی شده را در چهار مولفه دسته بندی می کنند : 1. اطلاعات آشکار مفید 2. اطلاعات پنهان مفید 3. اطلاعات آشکار غیر مفید و 4. اطلاعات آشکار آزاردهنده.
حمیدرضا محمودی؛ نازیلا محرابی؛ عذرا دائی
چکیده
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مولفههای کلیدی ازریابی عمکلرد فناوری دانش از دیدگاه خبرگان است.روش شناسی: جهت گردآوری اطلاعات، روشهای کتابخانهای و میدانی مد نظر بوده است. ابتدا مولفههای ارزیابی عملکرد فناوریهای دانش بوسیله روش دلفی به دست آمد. سپس برای مقایسه این مولفهها پرسشنامه میان اعضای هیات علمی و دانشجویان مقطع دکتری ...
بیشتر
هدف: هدف این پژوهش شناسایی مولفههای کلیدی ازریابی عمکلرد فناوری دانش از دیدگاه خبرگان است.روش شناسی: جهت گردآوری اطلاعات، روشهای کتابخانهای و میدانی مد نظر بوده است. ابتدا مولفههای ارزیابی عملکرد فناوریهای دانش بوسیله روش دلفی به دست آمد. سپس برای مقایسه این مولفهها پرسشنامه میان اعضای هیات علمی و دانشجویان مقطع دکتری رشته علم اطلاعات و دانششناسی دانشگاههای دولتی تهران توزیع و جهت تحلیل دادهها از روش AHP استفاده شد. برای تحلیل دادهها از نرم افزارهای Spss 25 و Expert Choice 11 استفاده شد. یافته ها: در مرحله دلفی 10 شاخص اصلی مالی، کیفیت سبستم، زیرساخت سیستمی، کیفیت خدمات فناوری دانش و دانش، معماری فناوری دانش، رابط کاربری، رضایت کاربر در مورد سیستم، ارزش نتایج حاصل از کار، مزایا و منافع درک شده از سیستم، به روز بودن شناسایی شد. براساس روش تحلیل سلسله مراتبی مولفه مالی در درجه اول، کیفیت سیستم در درجه دوم، زیرساخت سیستمی در درجه سوم، رابط کاربری در درجه چهارم، معماری فناوری دانش در درجه پنجم، کیفیت خدمات فناوری دانش در درجه ششم،رضایت کاربر در مورد سیستم در درجه هفتم، ارزش نتایج حاصل از کارد ردجه هشتم، و مزایا و منافع درک شده از سیستم و به روز بودن در درجه نهم قرار گرفتند. ارزش: موضوع مورد مطالعه و روش انجام این پژوهش دارای اصالت است. نتایج این پژوهش میتواند در ارزیابی عملکرد فناوریهای دانش به کار رود.نتیجه گیری: با ارزیابی میتوان به پیشروی و بهبود عملکرد سازمان کمک کرد و باعث جلوگیری از در رفت هزینه و زمان شد.
حمیدرضا محمودی؛ نازیلا محرابی
چکیده
یافتن و فرموله کردن مسئله، پایهی تحقیق علمی است. با توجه به مشکلات فراوان دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی در زمینه مسئلهیابی، این پژوهش باهدف شناسایی موانع مسئلهیابی پژوهش انجام شد. این پژوهش، ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی کتابخانهای است که از تکنیکهای میدانی نیز بهره برده است. این پژوهش ازنظر روش نوعی ...
بیشتر
یافتن و فرموله کردن مسئله، پایهی تحقیق علمی است. با توجه به مشکلات فراوان دانشجویان مقاطع تحصیلات تکمیلی در زمینه مسئلهیابی، این پژوهش باهدف شناسایی موانع مسئلهیابی پژوهش انجام شد. این پژوهش، ازنظر هدف، بنیادی و ازنظر گردآوری اطلاعات، پژوهشی کتابخانهای است که از تکنیکهای میدانی نیز بهره برده است. این پژوهش ازنظر روش نوعی تحلیل محتوا است که با روش کلایزی انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق را اعضای هیئتعلمی دانشگاههای دولتی استان تهران تشکیل دادند. 10 نفر بهعنوان نمونه و با روش نمونهگیری تلفیقی متوالی انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از روش مصاحبه نیمهساختاریافته استفاده شد. چهار معیار اعتبار یا مقبولیت، اطمینان-ثبات، قابلیت تأیید و قابلیت انتقال یا تناسب برای ارزیابی روایی و دقت و استحکام دادهها مورداستفاده قرار گرفت. حاصل تحلیل 10 مصاحبه، 16 مضمون کلی یا طبقه و 77 مفهوم اولیه بود. در ابتدا 386 مفهوم اولیه به دست آمد که پس از بررسی دقیق و حذف مترادفات، تعداد مفاهیم به 77 کد کاهش یافت. یافتهها حاکی از آن است که در ابعاد فردی، آموزشی، فرهنگی، ساختاری و نهادی تعدادی مانع دانشجویان را در زمینه مسئلهیابی با مشکلاتی مواجه میکند. این پژوهش ماهیت بین رشتهای علم اطلاعات و دانششناسی را بیشازپیش نمایان کرده است. پژوهش حاضر ازنظر موضوع و روش دارای اصالت است.
حمیدرضا محمودی؛ محمد حسن زاده؛ فاطمه زندیان
چکیده
با وجود وسعت و غنای موضوعی و تنوع مباحث پیشروی محققان حوزه علم اطلاعات و دانششناسی، نظریهپردازی در این رشته با کمبودهایی روبرو است. با توجه به جایگاه اعضای هیئت علمی در توسعه نظریه پردازی در رشته، این پژوهش به دنبال شناسایی موانع نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی از دیدگاه اعضای هیئت علمی بود. روش آن از نوع کیفی ...
بیشتر
با وجود وسعت و غنای موضوعی و تنوع مباحث پیشروی محققان حوزه علم اطلاعات و دانششناسی، نظریهپردازی در این رشته با کمبودهایی روبرو است. با توجه به جایگاه اعضای هیئت علمی در توسعه نظریه پردازی در رشته، این پژوهش به دنبال شناسایی موانع نظریه پردازی در حوزه علم اطلاعات و دانششناسی از دیدگاه اعضای هیئت علمی بود. روش آن از نوع کیفی بوده و به منظور گردآوری داده ها از روش مصاحبه نیمه ساختاریافته استفاده شد. اعضای هیئت علمی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاههای ایران، جامعه آماری این پژوهش را تشکیل دادند. در مجموع با 18 نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه های بیرجند، تربیت مدرس، تبریز، شهید باهنر کرمان و شهید چمران اهواز مصاحبه صورت گرفت. داده های گردآوری شده بر مبنای نظریه زمینه ای طی سه مرحله کدگذاری شد. برای کدگذاری داده ها از نرم افزار مکس کیودا استفاده گردید. بعد از انجام کدگذاری، 10 طبقه محوری بدست آمد. از میان 10 طبقه محوری، طبقات «شخصیت متزلزل» و «ایراد نظام باور» به عنوان متغیرهای مرکزی انتخاب شدند. به توصیه گلیزر از طبقه ایراد نظام باور به طبقه شخصیت متزلزل ارجاع داده شد و این طبقه به عنوان متغیر مرکزی شناخته شد. یافته ها حاکی از آن بود که محققان به دلایلی نظیر تکروی در پژوهش، خست علمی، وامگیری بدون خلاقیت، مقاومت در برابر تغییر، سطحینگری، بیمسئولیتی، دغدغه معیشت، بیانگیزگی، کمکاری، ضعف هوشی، کمبود نوآوری، ضعف تفکر انتقادی و مجموعه ای از عوامل دیگر به نظریه پردازی رغبت نشان ندادهاند. بررسی موانع نظریه پردازی حوزه علم اطلاعات و دانش شناسی با رویکرد کیفی نشاندهنده اصالت این پژوهش بود. یافته ها و پیشنهادات این پژوهش میتواند به رفع موانع و ایجاد بسترهای مناسب برای توسعه نظریه پردازی در رشته علم اطلاعات کمک کند.