عمر محمودی
چکیده
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کارکردی مدیریت دانش در رابطه میان کیفیت کارتیمی با چابکی سازمانی بود. پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و مقطعی (1399) بود. جامعه آماری را 120 نفر از کارکنان اداره آموزشوپرورش شهر مریوان تشکیل داد. برای جمعآوری دادهها از روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. از سه پرسشنامه استاندارد کار تیمی هوگل و گموئندن ...
بیشتر
هدف از پژوهش حاضر بررسی نقش کارکردی مدیریت دانش در رابطه میان کیفیت کارتیمی با چابکی سازمانی بود. پژوهش از نوع توصیفی-پیمایشی و مقطعی (1399) بود. جامعه آماری را 120 نفر از کارکنان اداره آموزشوپرورش شهر مریوان تشکیل داد. برای جمعآوری دادهها از روش کتابخانهای و میدانی (پرسشنامه) استفاده شد. از سه پرسشنامه استاندارد کار تیمی هوگل و گموئندن (2001) و پرسشنامه استاندارد چابکی سازمانی ژانگ (2001) و پرسشنامه محقق ساخته مدیریت دانش بر مبنای مدل پروبست استفاده گردید که روایی آنها از طریق خبرگان و پایایی آنها از طریق آزمون کرونباخ تأیید شد. برای تجزیهوتحلیل دادهها از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار لیزرل استفاده گردید. نتایج نشان داد که مدل داده شده با مقادیر RMSEA=0.058 و χ^2/ Df=2.43 بهصورت معقول و مناسب برازش شده است. از طرف دیگر مقدار بار عاملی متغیرها در حالت استاندارد بیشتر از سه دهم بودکه گویای همبستگی مثبت میان متغیرها است. بهعلاوه مقدار بار عاملی در حالت ضرایب معناداری متغیر کیفیت کار تیمی با چابکی سازمانی (60/3)؛ رابطه کیفیت کار تیمی با مدیریت دانش (65/4) و رابطه مدیریت دانش با چابکی سازمانی (49/5) بود که نشان از معنادار بودن روابط بین متغیرها است. نکته قابلملاحظه پژوهش در این بود که رابطه کیفیت کار تیمی با چابکی سازمانی با نقش کارکردی مدیریت دانش از مقدار 60/3 به مقدار 49/5 افزایشیافته است، یعنی مدیریت دانش بهخوبی نقش میانجی را میان کیفیت کار تیمی و چابکی سازمان انجام داده است.
عمر محمودی
چکیده
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیرهای سرمایه اجتماعی با یادگیری سازمانی با بهکارگیری مدیریت دانش و هوش عاطفی است. جامعه آماری کلیه کارکنان شهرداری شهر مریوان است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. برای جمعآوری مبانی نظری تحقیق از روش کتابخانهای و برای گردآوری دادههای پژوهش از روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه متغیرهای سرمایه اجتماعی با یادگیری سازمانی با بهکارگیری مدیریت دانش و هوش عاطفی است. جامعه آماری کلیه کارکنان شهرداری شهر مریوان است. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی است. برای جمعآوری مبانی نظری تحقیق از روش کتابخانهای و برای گردآوری دادههای پژوهش از روش میدانی با استفاده از پرسشنامه استفاده شد. روایی پرسشنامه با استفاده از خبرگان و به طریق محتوایی و پایایی آنها از طرق آزمون آماری آلفای کرونباخ تائید شد. برای تجزیهوتحلیل دادههای پژوهش از مدل معادلات ساختاری با استفاده از نرمافزار لیزرل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که مدل پژوهش با مقادیر 0.071RMSEA=؛. 2.78 = / Df و 511.98 Chi-square = بهصورت مناسب برازش شده است. همچنین برای بررسی فرضیات پژوهش و میزان روابط متغیرهای پژوهشی از قسمت t-value خروجی لیزرل استفاده شد. نتایج نشان داد که رابطه سرمایه اجتماعی با مدیریت دانش (5.17) و هوش عاطفی (3.27) مثبت و معنادار و رابطه مدیریت دانش با یادگیری سازمانی (9.49) رابطه هوش هیجانی با یادگیری سازمانی (5.25) معنادار و مثبت ولی رابطه سرمایه اجتماعی با یادگیری سازمانی (0.75-) غیر معنادار بود و تائید نشد. بهعلاوه نتایج پژوهش بیانگر آن بود سرمایه اجتماعی بهصورت مستقیم باعث ایجاد یادگیری سازمانی نمیشود ولی با دخالت متغیرهای مدیریت دانش و هوش عاطفی رابطه میان آنها بهصورت مثبت تعدیلشده است. بهعبارتدیگر میتوان گفت که سرمایه اجتماعی با بهرهگیری از مدیریت دانش و هوش اجتماعی منجر به یادگیری سازمانی میشود.