فاطمه حمیدی؛ فاطمه نوشین فرد
چکیده
این مقاله با هدف درک عمیق از رفتار اشتراک دانش بهعنوان یک عنصر کلیدی در فرایند مدیریت دانش و عامل بقای سازمانها در عصر حاضر انجام شده است و سعی دارد با تحلیل نظریه های کاربردی در این حوزه به این موضوع بپردازد و نیز نشان دهد چگونه این نظریه ها توانسته اند پژوهشهای متمایز در زمینه اشتراک دانش را تسهیل نمایند. مقاله حاضر مروری ...
بیشتر
این مقاله با هدف درک عمیق از رفتار اشتراک دانش بهعنوان یک عنصر کلیدی در فرایند مدیریت دانش و عامل بقای سازمانها در عصر حاضر انجام شده است و سعی دارد با تحلیل نظریه های کاربردی در این حوزه به این موضوع بپردازد و نیز نشان دهد چگونه این نظریه ها توانسته اند پژوهشهای متمایز در زمینه اشتراک دانش را تسهیل نمایند. مقاله حاضر مروری نقلی است و با استفاده از روش کتابخانه ای به مطالعه انواع مقالاتی میپردازد که در داخل و خارج از کشور با اتکا به نظریه های مختلف به بررسی عوامل انگیزشی مؤثر بر رفتار اشتراک دانش پرداخته اند. پس از استخراج نظریه ها از مقالات مرتبط، تعیین شد که این نظریه ها مربوط به کدامیک از رشته های علمی هستند و قابلیت کاربرد آنها در این حوزه مشخص گردید. عوامل انگیزشی مختلف که افراد را برای انجام رفتار اشتراک دانش تحت تأثیر قرار می دهند با تحلیل نظریه هایی از رشته های روانشناسی اجتماعی، اقتصاد، علم اطلاعات و دانش شناسی و مدیریت که در مطالعات مربوط به این حوزه به کار رفته اند، موردبررسی قرار گرفتند و مشخص شد نظریه عمل منطقی، نظریه رفتار برنامهریزیشده، نظریه تبادل اجتماعی، نظریه تعادل، نظریه خودمختاری، نظریه سیگنالینگ پرهزینه و نظریه تمرکز نظارتی از رشته روانشناسی اجتماعی، نظریه وابستگی به منابع از رشته اقتصاد، نظریه وضعیت ناهمگون دانش از رشته علم اطلاعات و دانش شناسی و نظریه جو سازمانی از رشته مدیریت، در حوزه رفتار اشتراک دانش قابلیت کاربرد دارند. بهمنظور تفسیر رفتار اشتراک دانش نیاز به تحلیل نظریه های کاربردی و اقتباسشده از سایر رشته ها در این حوزه بود که بتوان بینشی عمیق از قابلیت های روانی، اقتصادی، سازمانی و همچنین فردی که در نیت افراد در به اشتراک گذاری دانش تأثیرگذارند ایجاد نمود. اشتراک دانش می تواند بخش اعظم درک خود را از نظریههای روانشناسی اجتماعی به دست آورد. مفاهیمی مانند نگرش و قصد رفتاری ناشی از این نظریه ها در رفتار اشتراک دانش تأثیر میگذارد. با شناخت روابط بازگشتی بین عوامل انگیزشی مختلف سازمانی و فردی، به رفتارها و پیامدهای اشتراک دانش میتوان پی برد اینکه چگونه سازمانها میتوانند فرایندهای اشتراک دانش را با بهبود عملکرد سازگار نمایند. مدیران ارشد باید در تأمین تسهیلات، ایجاد اعتماد، تشویق و آموزش کارکنان در خصوص اشتراک دانش و منافع آن توجه جدی نموده و از آن حمایت نمایند.