مدیریت دانش
امیرعباس محبیان؛ منصور اسماعیل پور؛ بهروز بیات؛ مهرداد محمدزاده علمداری؛ علیرضا اسفندیاری مقدم
چکیده
دانش تولید شده در سازمانها در حال افزایش است و آنها را وادار به استفاده از استراتژیهای جدید برای ذخیرهسازی دانش میکند. بلاکچین یک فناوری غیرمتمرکز جدید است که به طور بالقوه می-تواند مدیریت دانش را بهبود بخشد. با عنایت به اینکه جهاددانشگاهی با قریب به 7200 نفر پرسنل هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی یک سازمان دانشیست و باتوجه به ...
بیشتر
دانش تولید شده در سازمانها در حال افزایش است و آنها را وادار به استفاده از استراتژیهای جدید برای ذخیرهسازی دانش میکند. بلاکچین یک فناوری غیرمتمرکز جدید است که به طور بالقوه می-تواند مدیریت دانش را بهبود بخشد. با عنایت به اینکه جهاددانشگاهی با قریب به 7200 نفر پرسنل هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی یک سازمان دانشیست و باتوجه به ماهیت آن شاید بیش از سازمانهای دیگر حفظ و نگهداری دانش در آن اهمیت داشته باشد به همین منظور طرحی پیشنهادی به مدیران ارشد این نهاد ارائه گردید تا با استفاده از بهروزترین فناوریها این مهم را پیادهسازی نمایند به همین جهت هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت جهاددانشگاهی برای استقرار مدیریت دانش و سپس ارائه طرحی پیشنهادی جهت پیادهسازی آن با استفاده از فناوری بلاکچین است. در مطالعه حاضر، با استفاده از جدول مورگان 367 نفر بهعنوان جامعه نمونه که ترکیبی از مدیران و کارشناسان هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی انتخاب و با مدل توصیفی به بررسی وضعیت جهاددانشگاهی در زمینه فرهنگسازمانی، فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی و منابع انسانی میپردازد تا الگویی مناسب برای مدیریت دانش ایجاد کند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. با عنایت به نتایج آزمون t با درجه آزادی 319 و فاصله اطمینان 0/05و میانگین نظری 3/5یافتههای پژوهش حاکی از آن است که وضعیت منابع انسانی مناسب، و وضعیت ساختار و فرهنگسازمانی و فناوری اطلاعات متوسط برای کاربرد مدیریت دانش است. در نهایت بر اساس نتایج پژوهش، طرحی پیشنهادی جهت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از فناوری بلاکچین ارائه شد.
عباس قائدامینی هارونی؛ رضا ابراهیم زاده دستجردی؛ مهرداد صادقی؛ مجید ماهرانی برزانی
چکیده
هدف این پژوهش شناسایی الگوی ساختاری رابطه بین فرهنگسازمانی (مدل هافستد) و سبکهای رهبری (مدل هرسی و بلانچارد) با مدیریت دانش در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) بود. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه اعضای هیئتعلمی دانشگاه ...
بیشتر
هدف این پژوهش شناسایی الگوی ساختاری رابطه بین فرهنگسازمانی (مدل هافستد) و سبکهای رهبری (مدل هرسی و بلانچارد) با مدیریت دانش در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) بود. روش تحقیق ازنظر هدف کاربردی و ازنظر نحوه گردآوری دادهها توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر را کلیه اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) به تعداد نفر 380 تشکیل دادند که از طریق فرمول کوکران تعداد 180 نفر بهعنوان نمونه از طریق روش طبقهای متناسب با حجم انتخاب شدند و ابزار پژوهش پرسشنامه استاندارد فرهنگسازمانی هافستد (2001)، پرسشنامه استاندارد سبکهای رهبری (مدل هرسی و بلانچارد) (1986) و پرسشنامه استاندارد مدیریت دانش لاوسون (۲۰۰۳) بود. روایی پرسشنامهها بر اساس روایی محتوایی با استفاده ازنظر صاحبنظران، صوری بر مبنای دیدگاه تعدادی از جامعه آماری و سازه با روش تحلیل عاملی موردبررسی قرار گرفتند و پس از اصطلاحات لازم روایی مورد تائید قرار گرفت و از سوی دیگرپایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای فرهنگسازمانی 89/0 و سبکهای رهبری 88/0 و پرسشنامه مدیریت دانش 90/0 برآورد شد و تجزیهوتحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون و الگوسازی معادله ساختاری (SEM) انجام گرفت. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگسازمانی و سبکهای رهبری با مدیریت دانش در بین اعضای هیئتعلمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد اصفهان (خوراسگان) رابطه معنیدار دارد (p<0/05) نتایج حاصل از الگوسازی معادله ساختاری ((SEM نشان داد که فرهنگسازمانی و سبکهای رهبری بر مدیریت دانش تاثیر دارد.
منیره غریبه نیازی؛ رویا برادر
چکیده
هدف:پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین عناصر سایبر نتیک و فرهنگ سازمانی در دانشکده های دانشگاه الزهرا انجام شد. روش پژوهش: روش تحقیق از نوع تحقیق پیمایشی و کاربردی می باشد. ابزار گردآوری داده ها دو نوع پرسشنامه فرهنگ سازمانی (دنیسون، 2001) و پرسشنامه سایبرنتیک (بیرن باوم، 1989) استفاده شد که بر روی 70 نفر کارکنان دانشکده های دانشگاه ...
بیشتر
هدف:پژوهش حاضر با هدف شناسایی رابطه بین عناصر سایبر نتیک و فرهنگ سازمانی در دانشکده های دانشگاه الزهرا انجام شد. روش پژوهش: روش تحقیق از نوع تحقیق پیمایشی و کاربردی می باشد. ابزار گردآوری داده ها دو نوع پرسشنامه فرهنگ سازمانی (دنیسون، 2001) و پرسشنامه سایبرنتیک (بیرن باوم، 1989) استفاده شد که بر روی 70 نفر کارکنان دانشکده های دانشگاه الزهرا انجام شد. ابزار تجریه و تحلیل داده ها نیز نرم افزار اس پی اس 19 است. به منظور پاسخ گویی به سوالات و فرضیه پژوهش از آمار استباطی (همبستگی پیرسون، آزمون T، تحلیل داریانس چند متغیره) استفاده شده است. یافته ها: یافته ها نشان داد که فرهنگ سازمانی دانشکده های دانشگاه الزهرا با امتیاز 3.17 و سایبرنتیک با امتیاز 3.29 نیز در وضعیت متوسط قرار دارند . همچنین درگیر شدن در کار دارای بالاترین میانگین (3.25) و مأموریت و سازگاری با میانگین 3 در وضعیت نزدیک به متوسط پایین ترین میانگین را دارند. از بین مولفه های سایبرنتیک مولفه سلسله مراتب و تعاملات با میانگین 3.34 و 3.27 در وضعیت مطلوب قرار دارند وکمترین امتیاز مربوط به تصمیم گیری (میانگین 3) است که در وضعیت نزدیک به متوسط قرار دارد. بیشترین میزان همبستگی بین مولفه های سایبرنتیک و فرهنگ سازمانی بین دو مولفه پیوندها با تعاملات (0.81) ، رهبری و تصمیم گیری (0.76) و ثبات و سازگاری (0.75) هستند. همچنین بیشترین میزان ارتباط معنایی بین سازگاری با تصمیم گیری و پیوندها، ثبات با رهبری، درگیری در کار با رهبری، کنترل و پیوندها و سلسله مراتب است (0.0 sig=). جدول 6 نشان داد که تصمیم گیری (89%)، تعاملات (83%) رهبری (78%) بیشترین تأثیر را روی سایبرنتیک ، ثبات (81%) و مأموریت (81%) بیشترین تأثیر رو روی فرهنگ سازمانی دارند. فرضیه پژوهش نشان داد که توجه به مقدار 0. Sig.= بین مولفه های فرهنگ سازمانی و مدل سایبرنتیک ارتباط معناداری وجود دارد. همچنین با توجه به همبستگی پیرسون (0.67) همبستگی مثبتی بین این دو الگو وجود دارد.نتیجه گیری: در نتیجه، مدیران بر اساس مدل سایبرنتیک باید فعالیت های خود را سازماندهی کنند که به نظر می رسد در این زمینه نقاط ضعفی وجودی دارد. با توجه به چارچوب مدل سایبرنتیک و فرهنگ سازمانی در فضای آماری توصیف شده، می توان گفت که فضای موردنیاز برای توسعه و بهبود عملکرد مدیران وجود دارد.
غلامرضا فدایی؛ سیف اله اندایش
چکیده
هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه فرهنگسازمانی و مدیریت دانش در دانشکده علوم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع کاربردی بود. برای سنجش رابطه میان فرهنگسازمانی و مدیریت دانش از روش توصیفی-همبستگی استفاده شد و از طریق پرسشنامه نظر 100 نفر از مدیران، کارکنان و دانشجویان دانشکده علوم اطلاعات و دانششناسی ...
بیشتر
هدف: پژوهش حاضر باهدف تعیین رابطه فرهنگسازمانی و مدیریت دانش در دانشکده علوم اطلاعات و دانش شناسی دانشگاه تهران بود. روش: روش پژوهش از نوع کاربردی بود. برای سنجش رابطه میان فرهنگسازمانی و مدیریت دانش از روش توصیفی-همبستگی استفاده شد و از طریق پرسشنامه نظر 100 نفر از مدیران، کارکنان و دانشجویان دانشکده علوم اطلاعات و دانششناسی دانشگاه تهران پیمایش شد. پرسشنامهها بر اساس مدل فرهنگسازمانی دنیسون (2002) و مدیریت دانش KMAT (1995) طراحی شد. یافته ها: میان فرهنگسازمانی و مدیریت دانش رابطه مستقیم و معنیداری وجود داشت؛ رسالت سازمانی، انطباقپذیری سازمانی، سازگاری سازمانی و مشارکت سازمانی با مدیریت دانش رابطه مستقیم و معنیداری داشت. نتیجه گیری: فرهنگسازمانی در این دانشکده رضایتبخش بود اما وضعیت مدیریت دانش چندان رضایتبخش ارزیابی نشد.