مدیریت دانش
حسن فسائی؛ امیر ذاکری؛ یاسر سبحانی فرد
چکیده
عملکرد صادراتی شرکتها تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی مختلفی قرار دارد. برخی از عوامل درونی عبارتند از دانش بازارهای هدف و حضور در شبکه های بینالمللی تولید که در زمرهی سرمایه دانشی شرکتها قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سرمایه فکری و اجزای تشکیلدهنده آن بر فروش صادراتی و فروش کل شرکت میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی ...
بیشتر
عملکرد صادراتی شرکتها تحت تاثیر عوامل درونی و بیرونی مختلفی قرار دارد. برخی از عوامل درونی عبارتند از دانش بازارهای هدف و حضور در شبکه های بینالمللی تولید که در زمرهی سرمایه دانشی شرکتها قرار دارد. هدف از این تحقیق بررسی تاثیر سرمایه فکری و اجزای تشکیلدهنده آن بر فروش صادراتی و فروش کل شرکت میباشد. این پژوهش از لحاظ هدف کاربردی و از نظر نحوه گردآوری اطلاعات، توصیفی است. در این پژوهش برای تخمین سرمایه فکری از روش ضریب ارزش افزوده سرمایه فکری (VAIC) و برای سنجش صادرات از نسبت فروش صادراتی به فروش کل بهره بردیم و همچنین برای بررسی تاثیر دو متغیر از تحلیل رگرسیون چند متغیره استفاده کردیم. جامعه آماری این پژوهش تمام شرکتهای تولیدی حاضر در بورس اوراق بهادار تهران هستند که در طی 5 سال (98-94) فعال بودهاند (195 شرکت). نتایج حاصل بیانگر آن است که بین سرمایه فکری و درآمد حاصل از فروش صادراتی و همچنین فروش کل رابطه مثبتی وجود دارد. البته برخلاف انتظار اولیه، شواهدی مبنی بر موثر بودن سرمایه انسانی و ساختاری بر درآمد حاصل از فروش صادراتی و فروش کل یافت نشد. همچنین سرمایه فیزیکی بعنوان یکی از اجزای محاسبه ضریب ارزش افزوده فکری، بر درآمد حاصل از فروش صادراتی و فروش کل اثر مثبت دارد. این نتایج میتواند گویای این واقعیت باشد که هنوز در میان عمده شرکتهای بورسی کشور، اجزای دانشمحور سرمایه فکری مانند سرمایه انسانی و سرمایه ساختاری در قیاس با سرمایه فیزیکی، جایگاه واقعی خود را در اثرگذاری بر عملکرد بینالمللی پیدا نکردهاند.
مدیریت دانش
مجید فرهیان؛ فرشاد پرهامنیا
چکیده
هدف از این پژوهش تأثیر اشتراکدانش بر فراشناخت اساتید آموزش زبان انگلیسی با میانجیگری خلاقیت در دوران کووید-19 بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیأت علمی آموزش زبان انگلیسی میباشد که در دانشگاههای دولتی و غیردولتی کشور مشغول به تدریس بودند. از مجموع 450 پرسشنامه ارسالی به ایمیل ...
بیشتر
هدف از این پژوهش تأثیر اشتراکدانش بر فراشناخت اساتید آموزش زبان انگلیسی با میانجیگری خلاقیت در دوران کووید-19 بود. روش پژوهش از نظر هدف، کاربردی از نوع پیمایشی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل اعضای هیأت علمی آموزش زبان انگلیسی میباشد که در دانشگاههای دولتی و غیردولتی کشور مشغول به تدریس بودند. از مجموع 450 پرسشنامه ارسالی به ایمیل اساتید تعداد 300 نسخه از آنها عودت داده شد که از این تعداد 288 پرسشنامه بدون نقص انتخاب گردید. بنابراین حجم نمونه ای برابر با 288 نفر با توجه به شیوه نمونهگیری در دسترس در نظر گرفته شد. گردآوری دادهها با استفاده از سه پرسشنامه اشتراک دانش، پرسشنامه خلاقیت و پرسشنامه فراشناخت صورت گرفت. نتایج آزمون کرونباخ نشان داد پرسشنامه اشتراک دانش (793/0)، پرسشنامه خلاقیت (921/0)، و پرسشنامه فراشناخت (752/0) بدست آمد که نشان دهنده مطلوبیت آنان بود. جهت تحلیل دادهها از آمار توضیفی، رگرسیون چندگانه و با استقاده از تحلیل مسیر با کمک نرم افزار SPSS نسخه 23 و Amos نسخه 21 استفاده شد. یافتههای پژوهش نشان داد متغیر مشارکت در نوشتن، ارتباطات سازمانی، روابط شخصی و فعالیت گروهی توانستند تغییرات مربوط به خلاقیت را تبیین کنند. در بین این متغیرها فقط مشارکت در نوشتن توانست تغییرات مربوط به فراشناخت را تبیین کنند. همچنین متغیر خلاقیت توانست تغییرات مربوط به فراشناخت را تبیین کند. نتایج کلی حاکی از آن داشت که اساتیدی که دارای تفکر اشتراک دانش هستند دارای خلاقیت بیشتری در امر تدریس خواهند بود و این خلاقیت آنها میتواند به رشد فراشناخت کمک کند.
مدیریت دانش
فاطمه متش بیرانوند؛ حمید رحیمی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بالندگی سازمانی معلمان بر اساس سبک رهبری دانش محور ادراک شده با نقش واسطه ای اشتیاق شغلی و نشاط سازمانی بود. نوع پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان خرم آباد به تعداد 1940 نفر بود که حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 352 نفر بدست آمد. ابزار جمع آوری ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی بالندگی سازمانی معلمان بر اساس سبک رهبری دانش محور ادراک شده با نقش واسطه ای اشتیاق شغلی و نشاط سازمانی بود. نوع پژوهش، توصیفی همبستگی و جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شهرستان خرم آباد به تعداد 1940 نفر بود که حجم نمونه براساس فرمول کوکران و به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای 352 نفر بدست آمد. ابزار جمع آوری داده ها در این پژوهش چهار پرسشنامه رهبری دانش محور، بالندگی سازمانی، اشتیاق شغلی و نشاط سازمانی در طیف پنج درجه ای لیکرت بود. روایی پرسشنامه ها به صورت صوری و سازه تعیین شد. پایایی پرسشنامه ها از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای بالندگی سازمانی 95/0، رهبری دانش محور 91/0، اشتیاق شغلی 93/0 و نشاط سازمانی 90/0 بدست آمد. به منظور تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای آماری SPSS نسخه 26 و ایموس گرافیک در سطح توصیفی و استنباطی استفاده شد. نتایج نشان داد میانگین متغیر رهبری دانش محور (28/23) بالاتر از حد متوسط (18)، میانگین متغیر نشاط سازمانی (8/86) بالاتر از حد متوسط (69)، بالندگی سازمانی (63/68) بالاتر از حد متوسط 75 و اشتیاق شغلی معلمان (44/64) بالاتر از حد متوسط (51) است. اثرات کل رهبری دانش محور بر اشتیاق شغلی، نشاط سازمانی و بالندگی سازمانی، مثبت و معنادار و اثرات کل اشتیاق شغلی و نشاط سازمانی بر بالندگی سازمانی، مثبت و معنادار بود و نقش میانجی اشتیاق شغلی و نشاط سازمانی، در تاثیر رهبری دانش محور بر بالندگی سازمانی مثبت و معنادار شد.
مدیریت دانش
صالح طالبی کلیشمی؛ قدرت الله محمدی؛ محمد رزاقی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فرهنگ بیننسلی سازمان بر نوآوری با نقش واسطهای تسهیم دانش در بین کارکنان دانشگاه شیراز بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه شیراز به تعداد 700 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 248 نفر انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه فرهنگ ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی تاثیر فرهنگ بیننسلی سازمان بر نوآوری با نقش واسطهای تسهیم دانش در بین کارکنان دانشگاه شیراز بود. روش پژوهش، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه کارکنان دانشگاه شیراز به تعداد 700 نفر بود که با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی ساده، 248 نفر انتخاب شدند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه فرهنگ بیننسلی کینگ و برانت (2017)، تسهیم دانش ون دن هوف و دی رایدر (2004) و رفتار نوآورانه هولمن و همکاران (2012) بود. روایی محتوایی پرسشنامهها مورد تایید صاحبنظران قرار گرفت و پایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 91/0، 81/0 و 84/0 برآورد شد. تجزیه و تحلیل دادهها در دو سطح توصیفی و استنباطی مشتمل بر ضریب همبستگی پیرسون و مدل معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که وجود فرهنگ سازنده بیننسلی، تاثیر مثبت و معناداری بر رشد رفتار تسهیم دانش دارد. به علاوه، رفتار تسهیم دانش نیز تاثیر مثبت و معناداری بر رشد نوآوری کارکنان دارد. همچنین، فرهنگ بین نسلی در دانشگاه تاثیر مثبت اما غیرمعنادار بر نوآوری کارکنان دارد. بنابراین، فرهنگ بین-نسلی در دانشگاه به واسطه رفتار تسهیم دانش، میتواند نوآوری کارکنان را تحت تاثیر قرار دهد.
مدیریت دانش
سیف اله اندایش؛ زهرا کیان راد
چکیده
چکیدهمقدمه: در عصر کنونی، اهمیت دانش و فعالیتهای دانش محور در هیچ سازمانی قابل انکار نیست. تمام سازمانها دارای حجم بزرگی از اطلاعات هستند، اما استفاده کارآمد از این اطلاعات نیازمند داشتن نیروهای انسانی مجرب و متخصص است. این نیروها باید قادر باشند با دادههای اطلاعاتی سازمان کار کنند و آنها را به صورت مؤثر به نفع سازمان بهرهبرداری ...
بیشتر
چکیدهمقدمه: در عصر کنونی، اهمیت دانش و فعالیتهای دانش محور در هیچ سازمانی قابل انکار نیست. تمام سازمانها دارای حجم بزرگی از اطلاعات هستند، اما استفاده کارآمد از این اطلاعات نیازمند داشتن نیروهای انسانی مجرب و متخصص است. این نیروها باید قادر باشند با دادههای اطلاعاتی سازمان کار کنند و آنها را به صورت مؤثر به نفع سازمان بهرهبرداری کنند. هدف پژوهش حاضر شناسایی و رتبهبندی عوامل مؤثر بر تسهیم دانش در نهاد کتابخانههای عمومی کشور و ارائه الگوی پیادهسازی تسهیم دانش در آن سازمان است.روششناسی: در این پژوهش، از یک رویکرد آمیخته استفاده شده است و از ابزارهای مختلف برای گردآوری اطلاعات استفاده شده است. این ابزارها شامل مطالعات کتابخانهای، مصاحبههای نیمه ساختاریافته و پرسشنامه بودهاند. جامعه آماری این پژوهش شامل مدیران، کارکنان اداری و رؤسای شهرستانها در نهاد کتابخانههای عمومی کشور بوده است. نمونه پژوهش شامل 28 خبره انتخاب شده است و نمونهگیری به روش خوشهای صورت گرفته است.یافتهها: نتایج فراترکیب منجر به شناسایی 92 کد، 13 شاخص و 4 بعد اصلی فناوری، فرهنگی، سازمانی، و فردی در پیادهسازی تسهیم دانش شد.نتیجه: نتایج نشان داد که بعد فناوری بیشترین تأثیر و بعد فرهنگی کمترین تأثیر را در پیادهسازی تسهیم دانش در نهاد کتابخانههای عمومی کشور دارد. در نهایت الگوی پیادهسازی تسهیم دانش در 6 سطح، که شاخص فرایندهای عملکردی، شاخص فرایندهای داخلی، شاخص فرایندهای راهبردی، و شاخص حس تعلق سازمانی اطلاعات تأثیرگذارترین و شاخصهای فرایندهای کسب اطلاعات و فرایندهای انتقال دانش تاثیرپذیرترین بودند.
مدیریت دانش
امیرعباس محبیان؛ منصور اسماعیل پور؛ بهروز بیات؛ مهرداد محمدزاده علمداری؛ علیرضا اسفندیاری مقدم
چکیده
دانش تولید شده در سازمانها در حال افزایش است و آنها را وادار به استفاده از استراتژیهای جدید برای ذخیرهسازی دانش میکند. بلاکچین یک فناوری غیرمتمرکز جدید است که به طور بالقوه می-تواند مدیریت دانش را بهبود بخشد. با عنایت به اینکه جهاددانشگاهی با قریب به 7200 نفر پرسنل هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی یک سازمان دانشیست و باتوجه به ...
بیشتر
دانش تولید شده در سازمانها در حال افزایش است و آنها را وادار به استفاده از استراتژیهای جدید برای ذخیرهسازی دانش میکند. بلاکچین یک فناوری غیرمتمرکز جدید است که به طور بالقوه می-تواند مدیریت دانش را بهبود بخشد. با عنایت به اینکه جهاددانشگاهی با قریب به 7200 نفر پرسنل هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی یک سازمان دانشیست و باتوجه به ماهیت آن شاید بیش از سازمانهای دیگر حفظ و نگهداری دانش در آن اهمیت داشته باشد به همین منظور طرحی پیشنهادی به مدیران ارشد این نهاد ارائه گردید تا با استفاده از بهروزترین فناوریها این مهم را پیادهسازی نمایند به همین جهت هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت جهاددانشگاهی برای استقرار مدیریت دانش و سپس ارائه طرحی پیشنهادی جهت پیادهسازی آن با استفاده از فناوری بلاکچین است. در مطالعه حاضر، با استفاده از جدول مورگان 367 نفر بهعنوان جامعه نمونه که ترکیبی از مدیران و کارشناسان هیئتعلمی و غیر هیئتعلمی انتخاب و با مدل توصیفی به بررسی وضعیت جهاددانشگاهی در زمینه فرهنگسازمانی، فناوری اطلاعات، ساختار سازمانی و منابع انسانی میپردازد تا الگویی مناسب برای مدیریت دانش ایجاد کند. برای تجزیهوتحلیل دادهها از آمار توصیفی و استنباطی استفاده شده است. با عنایت به نتایج آزمون t با درجه آزادی 319 و فاصله اطمینان 0/05و میانگین نظری 3/5یافتههای پژوهش حاکی از آن است که وضعیت منابع انسانی مناسب، و وضعیت ساختار و فرهنگسازمانی و فناوری اطلاعات متوسط برای کاربرد مدیریت دانش است. در نهایت بر اساس نتایج پژوهش، طرحی پیشنهادی جهت پیادهسازی مدیریت دانش با استفاده از فناوری بلاکچین ارائه شد.
مدیریت دانش
سیف اله اندایش
چکیده
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تعهد و اعتماد بر تسهیم دانش و کاربرد دانش در بین کارکنان نهاد کتابخانههای عمومی کشور میباشد. روششناسی: روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و براساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارکنان اداری، رؤسای شهرستانها در نهاد کتابخانههای عمومی کشور بوده و نمونه پژوهش ...
بیشتر
مقدمه: هدف از انجام این پژوهش بررسی اثر تعهد و اعتماد بر تسهیم دانش و کاربرد دانش در بین کارکنان نهاد کتابخانههای عمومی کشور میباشد. روششناسی: روش پژوهش حاضر، توصیفی و از نوع پیمایشی بوده و براساس هدف، کاربردی است. جامعه آماری این پژوهش مدیران، کارکنان اداری، رؤسای شهرستانها در نهاد کتابخانههای عمومی کشور بوده و نمونه پژوهش شامل 218 نفر که بهروش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات این پژوهش برای حوزه تسهیم دانش از پرسشنامه چای و همکاران (2007)، برای متغیر تعهد از پرسشنامه لید اوکوآک و ادراگو (2019)، برای متغیر اعتماد از پرسشنامه یاتگ و پنگ(2009)، و برای متغیر کاربرد دانش از پرسشنامه لید اوکوآک و ادراگو (2019) به کار گرفته شدند. برای بررسی نرمال بودن دادهها از آزمون کولموگروف-اسمیرنوف و برای ارزیابی پایایی از ضریب آلفای کرونباخ با استفاده از نرمافزار SPSS26 استفاده گردید. تحلیل دادهها با استفاده از شاخصهای آمار توصیفی همچون توزیع فراوانی و آمار استباطی و روش مدلسازی معادلات ساختاری با Smart PLS انجام شد. یافتهها: یافتهها نشان داد اعتماد حرفهای و تعهد عاطفی تاثیر مثبت و معنیداری بر متغیر تسهیم دانش دارند و تعهد مستمر و اعتماد شخصی بر تسهیم دانش تاثیری ندارند. متغیر تسهیم دانش دارای تاثیر مثبت و معنیداری بر کاربرد دانش دارد.نتیجه: نتایج نشان داد تسهیم دانش در رابطه بین تعهد عاطفی و کاربرد دانش؛ اعتماد حرفهای و کاربرد دانش به صورت متغیر میانجی عمل مینماید.
مدیریت دانش
محمد رزاقی؛ محسن خدامی؛ عبدالرزاق اسدی؛ محمد اسدی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تسهیم دانش و هوش سازمانی بر کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در بین معلمان مدارس شهر گلهدار انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت،کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شهر گلهدار ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی تاثیر تسهیم دانش و هوش سازمانی بر کارآفرینی سازمانی با نقش میانجی رفتار شهروندی سازمانی در بین معلمان مدارس شهر گلهدار انجام شد. پژوهش حاضر از نظر هدف و ماهیت،کاربردی و از لحاظ گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی مبتنی بر مدل یابی معادلات ساختاری میباشد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه معلمان شهر گلهدار در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 702 نفر بود. حجم نمونه با توجه به جامعه آماری و با استفاده از روش نمونهگیری تصادفی طبقهای متناسب و جدول مورگان 248 نفر در نظر گرفته شد. برای گردآوری دادهها از پرسشنامههای استاندارد تسهیم دانش وانگ و همکاران (2008)، هوش سازمانی آلبرخت (2002)، رفتار شهروندی سازمانی ارگان (1998) و کارآفرینی سازمانی مارگارت هیل (2003) استفاده شد. روایی پرسشنامهها، با روشهای روایی صوری و محتوایی مورد تایید قرار گرفت و ضریب پایایی نیز با روش آلفای کرونباخ به ترتیب 83/0،75/0، 88/0 و 72/0 برآورد شد. نتایج نشان داد که تسهیم دانش (73/0=β)، هوش سازمانی (85/0=β) و رفتار شهروندی سازمانی (55/0=β) بر کار آفرینی سازمانی تاثیر مستقیم، مثبت و معنیداری دارند. همچنین تسهیم دانش (47/0=β) و هوش سازمانی (39/0=β) بر رفتار شهروندی سازمانی تاثیر مستقیم، مثبت و معنیداری دارند. تسهیم دانش و هوش سازمانی با میانجیگری رفتار شهروندی سازمانی تاثیر غیرمستقیم بر کارآفرینی سازمانی دارد.
مدیریت دانش
علی بیرانوند؛ محمدابراهیم سمیع؛ علی اکبر آقاجانی افروزی؛ سیدعلی قریشیان
چکیده
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی است که به روش توصیفی- پیمایشی به بررسی تأثیر حافظه سازمانی برچابکی سازمانی پرداخته است. در این پژوهش نقش میانجی متغیرهای ضد دانش و کاربست دانش مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش حداقل مربعات جزیی در نرم افزار Smart PLS استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان شاغل در پارک علم و ...
بیشتر
پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی است که به روش توصیفی- پیمایشی به بررسی تأثیر حافظه سازمانی برچابکی سازمانی پرداخته است. در این پژوهش نقش میانجی متغیرهای ضد دانش و کاربست دانش مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تجزیه و تحلیل دادهها از روش حداقل مربعات جزیی در نرم افزار Smart PLS استفاده شد. جامعه آماری تحقیق شامل کارکنان شاغل در پارک علم و فناوری استان البرز(مراکز رشد و واحدهای فناور) در سال 1403 بودند. تعداد کل این افراد 178 نفر بود. حجم نمونه با کمک فرمول کوکران، 122 نفر محاسبه گردید. به منظور گردآوری دادههای اولیه از پرسشنامه کگررا-ناوارو و مارتلو-لندروگز(۲۰۲۰) استفاده شد. در این پرسشنامه ترکیبی برای اندازهگیری متغیر حافظه سازمانی از پرسشنامه چو، چنگ، چنگ، و تسای(۲۰۰۷)، برای اندازهگیری متغیر چابکی سازمانی از پرسشنامه لو و رامامرتحی(۲۰۱۱)، برای اندازهگیری متغیر ضد دانش از پرسشنامه چاپمن و فرفولجا(۲۰۰۱) و برای اندازهگیری متغیر کاربست دانش از پرسشنامه گلد، مالهوترا، و سگارس(۲۰۰۱) استفاده گردید.
مدیریت دانش
رضا کریمی؛ راحیل کریمیان
چکیده
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب برای شناسایی تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیتهای کسبوکارهای دانش بنیان با تمرکز بر فرایندهای مدیریت دانش است.روششناسی: پژوهش حاضر از نظر روش کمّی، و به لحاظ هدف کاربردی است. در پژوهش حاضر از روش دلفی فازی و مارکوس برای تحلیل دادهها، استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر متشکل از متخصصان در زمینه مدیریت دانش، ...
بیشتر
هدف: هدف پژوهش حاضر ارائه چارچوب برای شناسایی تحلیل عوامل مؤثر بر موفقیتهای کسبوکارهای دانش بنیان با تمرکز بر فرایندهای مدیریت دانش است.روششناسی: پژوهش حاضر از نظر روش کمّی، و به لحاظ هدف کاربردی است. در پژوهش حاضر از روش دلفی فازی و مارکوس برای تحلیل دادهها، استفاده شد. جامعه پژوهش حاضر متشکل از متخصصان در زمینه مدیریت دانش، اقتصاد و حوزه کسب و کار دانشبنیان است. و 13 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزارهای گردآوری داده در این مطالعه، مصاحبه و پرسشنامه (پرسشنامه خبرهسنجی و پرسشنامه روش مارکوس) هستند.یافتهها: عوامل از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان مدیریت دانش، 43عامل شناسایی شد که بعد از غربال دلفی فازی به 27 مؤلفه نهایی رسید. و غربال شاخصهای استخراجی با توزیع پرسشنامههای خبرهسنجی و برای غربال عوامل از روش دلفی فازی استفاده شد. نتیجهگیری: نتایج نشان داد که هدفگذاری و برنامهریزی مشخص، نه تنها مسیر و جهتگیری کسبوکارها را تعیین بلکه به ایجاد تمرکز و انگیزه در تیمها مؤثر است و سیاستگذاری و حکمرانی تعریف ساختارها و فرآیندهای لازم برای مدیریت دانش سبب بهبود ارتباطات داخلی و تعامل با ذینفعان میشود. علاوه بر این، فرهنگ سازمانی مثبت و حمایتی، زمینهساز اشتراک و تبادل دانش است و اعضای تیم در محیطی امن و خلاقانه به فعالیت میپردازند. فرهنگ نوآوری و خلاقیت نیز به تحریک ایدههای جدید و ایجاد فضای مناسب برای آزمون و خطا است و همافزایی بین این عوامل به ایجاد یک اکوسیستم دانشبنیان تبدیل میشود که در آن نوآوری، همکاری و یادگیری مداوم محور فعالیتها است.
مدیریت دانش
علی بیرانوند؛ مریم گلشنی؛ فائزه دلقندی
چکیده
هدف: با توجه به این که استناد یکی از معیارهای مهم در سنجش میزان ارتباط و تأثیر انتشارات پژوهشی است، این پژوهش به بررسی امکان پیشبینی تعداد استنادات دریافتی تولیدات علمی حوزه وبمعنایی از طریق شاخصهای سایت-اسکور، اسانآیپی و اسجیآر نشریات این حوزه پرداخته است.روششناسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که به شیوه توصیفی و ...
بیشتر
هدف: با توجه به این که استناد یکی از معیارهای مهم در سنجش میزان ارتباط و تأثیر انتشارات پژوهشی است، این پژوهش به بررسی امکان پیشبینی تعداد استنادات دریافتی تولیدات علمی حوزه وبمعنایی از طریق شاخصهای سایت-اسکور، اسانآیپی و اسجیآر نشریات این حوزه پرداخته است.روششناسی: پژوهش حاضر از نوع بنیادی است که به شیوه توصیفی و با رویکرد علمسنجی صورت گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل 42270 مدرک تولید شده در حوزه وبمعنایی است که توسط مجلات نمایه شده در پایگاه اسکوپوس در بازه زمانی 2021-1960 منتشر شدهاند. پس از بررسی اولیه تعداد 10 عنوان از نشریات پرتولید حوزه وبمعنایی که 15182 مدرک از تولیدات علمی این حوزه را منتشر نمودهاند به منزله نمونه آماری انتخاب گردید. به منظور بررسی روابط بین متغیرهای پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چندگانه به کمک نرم افزارهای اکسل و اسپیاساس استفاده شده است. یافتهها: با توجه به(r=.860; p= .812) همبستگی بین تعداد استنادات با شاخص اسانآیپی وجود ندارد. همچنین بین تعداد استنادات با اسجیآر(r=.580; p= .874) و تعداد استنادات با سایتاسکور(r=.480; p= .896) رابطه معناداری وجود ندارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان داد که هیچیک از شاخصهای سه گانه سایتاسکور، اسانآیپی و اسجیآر توان پیشبینی تعداد استنادات دریافتی در پایگاه اسکوپوس را ندارند.نتیجهگیری: عدم وجود رابطه معنادار بین شاخصهای سایتاسکور، اسانآیپی و اسجیآر با تعداد استنادات دریافتی توسط نشریات پرتولید حوزه وبمعنایی بیان کننده سهم ناچیز تعداد استنادات دریافتی از تولیدات حوزه وبمعنایی نسبت به تعداد کل استنادات دریافتی این نشریات است.
مدیریت دانش
یوسف رضا احمدی؛ امیر ذاکری؛ فاطمه رضوی؛ محمدصادق صارمی
چکیده
استفاده از سیستمهای اشتراکگذاری دانش بین سازمانی برای تقویت همکاریهای بین سازمانی امری ضروری است. سیستمها و فرایندهای اشتراکگذاری دانش، نهتنها بهواسطه عوامل فردی و سازمانی، بلکه از طریق عوامل اجتماعی، فنی و سیاسی بین سازمانی نیز به چالش کشیده میشوند. شواهد حاکی از این است که غالب پژوهشها در حوزه اشتراکگذاری ...
بیشتر
استفاده از سیستمهای اشتراکگذاری دانش بین سازمانی برای تقویت همکاریهای بین سازمانی امری ضروری است. سیستمها و فرایندهای اشتراکگذاری دانش، نهتنها بهواسطه عوامل فردی و سازمانی، بلکه از طریق عوامل اجتماعی، فنی و سیاسی بین سازمانی نیز به چالش کشیده میشوند. شواهد حاکی از این است که غالب پژوهشها در حوزه اشتراکگذاری دانش بین سازمانی تمرکز خود را بر موقعیتهایی همچون زنجیرههای تأمین تعاملی، سازمانهای مجازی و سازمانهای چندملیتی قرار دادهاند و میتوان گفت اشتراکگذاری دانش بین سازمانی در فرایندهای مشارکتی مغفول واقعشده است. این مقاله به بررسی اشتراکگذاری دانش بین سازمانی در یک سامانه مشارکتی که با هدف کاهش آسیبهای اجتماعی میان دانش آموزان مدارس با همکاری چند سازمان ذیربط فعال شده است، پرداخته است. هدف از این پژوهش، شناسایی و بررسی عوامل تأثیرگذار بر اشتراکگذاری دانش در روابط بین سازمانی مشارکتی، شامل کارکنان دانشی، همکاران، سیستم، سازمان و ائتلاف است. این پژوهش، از نوع کمی- همبستگی بوده و در آن پرسشنامهای با 44 سؤال در مقیاس لیکرت در میان کاربران سامانه نماد در استان البرز توزیع و جمعآوری شد. در مرحله تجزیهوتحلیل دادهها از نرمافزار Smart PLS3 جهت تدوین مدل تحلیل عاملی تأییدی و معادلات ساختاری استفاده شد. در این پژوهش تأثیر کارکنان دانشی، همکاران، سیستم، سازمان و ائتلاف بر اشتراکگذاری دانش از طریق سیستمهای بین سازمانی اشتراکگذاری دانش، مورد تأیید قرار گرفت که از این میان متغیرهای کارکنان دانشی و همکاران بیشترین تأثیر را در اشتراکگذاری دانش بین سازمانی داشتهاند و نشاندهنده اولویتهای اصلی مدیران برای بهبود کارکردهای انتقال دانش در این سامانه است.
مدیریت دانش
نرگس موقرپور؛ زهرا اباذری؛ زهره میرحسینی
چکیده
کتابخانههای عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگترین نیروگاههای تولید دانش و اطلاعات تبدیل شدهاند که مدیریت مؤثر و کارآمد آنها میتواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانههای عمومی ...
بیشتر
کتابخانههای عمومی با در اختیار داشتن منابع و مراجع مختلف، به یکی از بزرگترین نیروگاههای تولید دانش و اطلاعات تبدیل شدهاند که مدیریت مؤثر و کارآمد آنها میتواند تأثیر بسزایی در توسعه سواد اطلاعاتی کاربران داشته باشد. هدف پژوهش حاضر نیز بررسی نقش مدیریت دانش در ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانههای عمومی و ارائه الگوی مناسب بوده است. روش پژوهش، روش ترکیبی با استفاده از فن فراترکیب، تحلیل محتوا و دلفی برای شناسایی و دستهبندی مؤلفههای مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی و سپس روش پیمایش بود. جامعه آماری شامل 284 کتابدار و 45582 کاربر بود که به روش نمونهگیری خوشهای چندمرحله تعداد 181 کتابدار و 497 کاربر انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها شامل دو پرسشنامه محققساخته مدیریت دانش و سواد اطلاعاتی برگرفته از پیشینة نظری و تجربی پژوهش بود که به تأیید گروه خبره رسید. روش تجزیهوتحلیل دادهها، مدلیابی معادلات ساختاری بود. یافتههای پژوهش نشان داد که سطح استقرار چهار مؤلفة مدیریت دانش در کتابخانههای عمومی استان خوزستان بالاتر از متوسط است. همچنین سطح برخورداری کاربران از هشت مؤلفة سواد اطلاعاتی نیز بالاتر از متوسط است. درنتیجه، مدل پیشنهادی ضمن تأیید فرضیههای فرعی و اصلی پژوهش، نشان داد که اجرا و استقرار مدیریت دانش بر ارتقای سواد اطلاعاتی کاربران کتابخانههای عمومی استان خوزستان تأثیرگذار بوده است.
مدیریت دانش
معصومه امیری؛ محمد رضا فرهاد پور
چکیده
هدف مطالعه تأثیر قابلیتهای فناوری اطلاعات بر رابطه بین عوامل فردی، گروهی و سازمانی با حفظ و نگهداری دانش در شرکت فولاد خوزستان است. این مطالعه از نوع کاربردی با روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد خوزستان بالغبر 15000 نفر بودند که 555 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامه ...
بیشتر
هدف مطالعه تأثیر قابلیتهای فناوری اطلاعات بر رابطه بین عوامل فردی، گروهی و سازمانی با حفظ و نگهداری دانش در شرکت فولاد خوزستان است. این مطالعه از نوع کاربردی با روش توصیفی- پیمایشی انجام شد. جامعه پژوهش کارکنان شرکت فولاد خوزستان بالغبر 15000 نفر بودند که 555 نفر به روش نمونهگیری تصادفی ساده انتخاب شدند. دادهها با پرسشنامه مبتنی بر مطالعات پیشین در طیف پنج گزینهای لیکرت تدوین و به روش میدانی توزیع و جمعآوری شدند. روایی ابزار به شکل صوری و پایایی آن با استفاده از آلفای کرونباخ (737/0=α) تأیید شد. دادهها با روش مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار ایموس مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل بوت استرپینگ نشان داد عوامل فردی بر حفظ و نگهداری دانش (331/0=β) تأثیر مستقیم و با نقش میانجی قابلیتهای فناوری اطلاعات (156/0=β) تأثیر غیرمستقیم و معنیدار دارد. ضمن اینکه عوامل گروهی بر حفظ و نگهداری دانش (342/0=β) تأثیر مستقیم و با نقش میانجی قابلیتهای فناوری اطلاعات (080/0=β) تأثیر غیرمستقیم و معنیدار دارد. تأثیر مستقیم عوامل سازمانی بر حفظ و نگهداری دانش (631/0=β) و تأثیر غیرمستقیم با نقش میانجی قابلیتهای فناوری اطلاعات (118/0=β) نیز تائید شد. به این مفهوم که با بهبود وضعیت عوامل فردی، گروهی و سازمانی، شرایط حفظ و نگهداری دانش در شرکت نیز ارتقا مییابد. ضمن اینکه استفاده از قابلیتهای فناوری اطلاعات رابطه بین متغیرهای مستقل با متغیر وابسته را تقویت میکند. بهطورکلی میتوان گفت که مدیریت و سازماندهی عوامل فردی، گروهی و سازمانی با بهکارگیری فناوری اطلاعات میتواند به شرکت در حفظ و نگهداری دانش سازمانی بهعنوان یک دارائی ارزشمند کمک، وابستگی شرکت به دانش خارجی را کاهش و فرصت ارزشآفرینی از دارائیهای دانشی را فراهم سازد.
مدیریت دانش
مصطفی پهلوان زاده؛ نجلا حریری؛ داریوش مطلبی؛ فهیمه باب الحوائجی
چکیده
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش در صنعت نرمافزار با استفاده از شبکه عصبی است. روش پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است و برای گردآوری دادهها از روش آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شدهاست. ابتدا از روش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مرور پیشینههای پژوهش در ارزیابی عملکرد مدیریت دانش نسبت ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر طراحی مدل ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش در صنعت نرمافزار با استفاده از شبکه عصبی است. روش پژوهش بر اساس هدف از نوع کاربردی است و برای گردآوری دادهها از روش آمیخته با رویکرد اکتشافی استفاده شدهاست. ابتدا از روش کیفی با استفاده از مطالعات کتابخانهای و مرور پیشینههای پژوهش در ارزیابی عملکرد مدیریت دانش نسبت به استخراج شاخصهای مختلف پرداخته شده است. در مرحله دوم بر اساس دادههای گردآوریشده، مطالعهای کمی برای تائید و تصدیق یافتههای بهدستآمده از مرحله کیفی انجام شد. برای مطالعه اکتشافی و استخراج مقولههای مربوطه به عوامل ارزیابی از روش فراترکیب (الگوی سندلوسکی و باروسو) استفاده شد. با روش دلفی فازی، با ابزار پرسشنامه و نظرسنجی از خبرگان به اعتبارسنجی و ارائه شاخصهای نهایی پرداخته شد. روش پژوهش در قسمت کمی توصیفی -پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش را تمامی کارشناسان توسعهدهنده نرمافزار و خبرگان حوزه نرمافزار در دانشگاهها و شرکتها تشکیل دادند. حجم نمونه با روش نمونهگیری تصادفی ساده با فرمول کوکران 186 نفر انتخاب شد. بهمنظور گردآوری دادههای کمی از پرسشنامه محققساخته (40 گویهای) استفاده شد که گویههای آن برگرفته از نتایج تحلیل فراترکیب در مرحله اول بود. پایایی پرسشنامهها با روش آلفای کرونباخ به ترتیب برای عوامل زیرساخت 89/0 و عوامل کارکردی 88/0 برآورد شد. جهت تحلیل دادهها در قسمت کمی از روشهای تحلیل عاملی تأییدی استفاده شده است. 7 مقوله اصلی شامل عوامل فردی، عوامل سازمانی، فناوری و زیرساخت، عوامل کارکردی، ابزارهای مدیرت دانش، عوامل اقتصادی، ابزارهای مدیریت دانش و 29 مقوله فرعی شناسایی شدند. نوآوری پژوهش ساخت مدلی با استفاده از الگوریتمهای شبکه عصبی است که توانایی پیشبینی شاخص ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش و تأثیر هر یک از شاخصها با استفاده از شبکه عصبی در حوزه نرمافزار را دارد. نتایج به دست آماده از پرسشنامه برای ورودی مدل شبکه استفاده شده است، نتایج نشان داد که مؤلفههایی مانند عوامل زیرساخت فناوری و عوامل کارکردی بر روی ارزیابی عملکرد مدیریت دانش در توسعه نرمافزار تأثیر بیشتری میگذارند.
مدیریت دانش
حسن خودروان؛ علی بیرانوند؛ آرمین رجب زاده؛ مهرنوش دارابی
چکیده
نوع پژوهش بر اساس هدف بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان کتابخانههای عمومی استان خوزستان در سال 1399(378 نفر) بودند که با روش نمونهگیری تصادفی ساده و با کمک جدول کوکران 191 نفر بهعنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه محمودی و باقری (۱۳۹۲) ...
بیشتر
نوع پژوهش بر اساس هدف بنیادی و ازنظر روش گردآوری اطلاعات، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه کارکنان کتابخانههای عمومی استان خوزستان در سال 1399(378 نفر) بودند که با روش نمونهگیری تصادفی ساده و با کمک جدول کوکران 191 نفر بهعنوان نمونه آماری پژوهش انتخاب شدند. جهت گردآوری دادهها از پرسشنامه محمودی و باقری (۱۳۹۲) در بعد مدیریت دانش شخصی و پرسشنامه هرسی و گلداسمیت (۱۹۸۰) در بعد بهرهوری نیروی انسانی استفاده شدهاست. در این پژوهش از آزمون t تک نمونهای برای تعیین معنیداری اختلاف بین متغیرها، آزمون همبستگی پیرسون برای بررسی وجود یا عدم وجود رابطه بین دو متغیر و آزمون t مستقل دو نمونهای و آزمون واریانس در نرمافزار اسپیاساس 24 استفاده شدهاست. نتایج حاصل از یافتههای پژوهش نشان داد که کارکنان کتابخانههای عمومی با کسب نمره 18/3 در سطح مطلوب در مدیریت دانش شخصی قرار دارند. بین مهارتهای مدیریت دانش شخصی، در مهارت توانایی از متوسط بالاتری برخوردار بوده و این نشان داد که از اعتمادبهنفس لازم جهت فراگیری سایر ابعاد مدیریت دانش لازم برخوردارند. برخلاف انتظار، افزایش تجربه و دانش ناشی از بالا رفتن مدرک تحصیلی و سابقه خدمت بر مهارت مدیریت دانش شخصی کارکنان مؤثر واقع نشد و تنها متغیر شخصی سن با مهارتهای مدیریت دانش شخصی ارتباط دارد. متغیر سن به لحاظ برخورداری از تجربه و اعتمادبهنفس بالاتر در این سطح از میانگین نسبت به سایر متغیرها قرار گرفتهاست. مدیریت دانش شخصی نقش بسزایی در موفقیت مدیریت دانش سازمانی دارد. کتابداران کتابخانههای عمومی نیز مانند کارکنان سایر سازمانها نیازمند برخورداری از مهارتهای مدیریت دانش شخصی هستند تا بتوانند عملکرد شخصی و سازمانی را بهبود بخشیده و درنهایت بهرهوری سازمان خود را افزایش دهند. مدیریت دانش شخصی نقش مهمی در فرایند مدیریت دانش برای فرد و سازمان ایفا میکند. مدیریت دانش شخصی به بحث خود کارآمدی و ارزشمندتر ساختن افراد برای سازمان و درنتیجه ایجاد ارزش بیشتر برای تکتک کارکنان میپردازد. بر این اساس پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت دانش شخصی کتابداران کتابخانههای عمومی با بهرهوری نیروی انسانی در این کتابخانهها پرداختهاست.
مدیریت دانش
مریم مسافر بحری؛ ابراهیم چیرانی؛ نرگس دل افروز؛ سید محمود شبگو منصف
چکیده
امروزه صنعت بیمه نقش قابلملاحظهای در شکوفایی اقتصاد ایفا مینماید، بنابراین توجه به خلق دانش میتواند در افزایش ضریب نفوذ بیمه نقش بسزایی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفهها و آزمون مدلی جهت دانشآفرینی در صنعت بیمه، با تأکید بر نقش مشتریان میباشد. روش مورداستفاده در پژوهش، رویکرد آمیخته است. بهمنظور شناسایی مؤلفههای ...
بیشتر
امروزه صنعت بیمه نقش قابلملاحظهای در شکوفایی اقتصاد ایفا مینماید، بنابراین توجه به خلق دانش میتواند در افزایش ضریب نفوذ بیمه نقش بسزایی داشته باشد. هدف پژوهش حاضر شناسایی مؤلفهها و آزمون مدلی جهت دانشآفرینی در صنعت بیمه، با تأکید بر نقش مشتریان میباشد. روش مورداستفاده در پژوهش، رویکرد آمیخته است. بهمنظور شناسایی مؤلفههای پژوهش، نخست رویکرد کیفی گراندد تئوری مورداستفاده قرار گرفت. بدین منظور مصاحبههایی نیمهساختاریافته با منتخبی از خبرگان صنعت بیمه صورت گرفت که درنتیجه آن مؤلفههای پژوهش شناسایی و سپس سطحبندی شدند و درنتیجه، مدل مفهومی پژوهش تبیین گردید. در مرحله بعد، بر اساس مدل بهدستآمده، 9 فرضیه تدوین شد و بهمنظور آزمون فرضیهها از روش کمّی حداقل مربعات جزئی استفاده گردید. جامعه آماری پژوهش در مرحله کمّی، شامل مدیران و کارشناسان 3 شرکت بیمه ایران، البرز و آسیا میباشد. نمونهگیری به روش تصادفی خوشهای انجام شد که براین اساس 310 نفر بهعنوان نمونه آماری انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در مرحله کمی پرسشنامهای محققساخته بود که روایی و پایایی آن تأیید شد. یافتهها حاکی از تأیید هر 9 فرضیه پژوهش و بدین شرح بود که زیرساختهای فنآوری اطلاعات و ارتباطات بر دانشمحور بودن تأثیرگذار است. دانشمحور بودن بر بازاریابی داخلی و مدیریت ارتباط با مشتریان تأثیر دارد. علاوه بر این تأثیر بازاریابی داخلی و مدیریت ارتباط با مشتریان بر مشتریمداری تأیید شد. همچنین تأثیر مشتریمداری بر ایجاد انگیزش و اعتمادسازی تأیید شد. تأثیر ایجاد انگیزش و اعتمادسازی بر همآفرینی دانش مشتریان مورد تأیید قرار گرفت.
مدیریت دانش
مصطفی پهلوان زاده؛ نجلا حریری؛ داریوش مطلبی؛ فهیمه باب الحوائجی
چکیده
صنعت نرمافزار نمودی از مهارتهای نرم و تفکر انتزاعی انسانی. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش بهعنوان یکی از مهمترین زیرساختهای بهبوددهنده عملکرد در شرکتهای نرمافزاری، بر مبنای رویکرد فراترکیب شده انجامشده است. این پژوهش کاربردی و با روش اسنادی و فراترکیب انجامشده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات ...
بیشتر
صنعت نرمافزار نمودی از مهارتهای نرم و تفکر انتزاعی انسانی. این پژوهش بهمنظور ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت دانش بهعنوان یکی از مهمترین زیرساختهای بهبوددهنده عملکرد در شرکتهای نرمافزاری، بر مبنای رویکرد فراترکیب شده انجامشده است. این پژوهش کاربردی و با روش اسنادی و فراترکیب انجامشده است. برای تجزیهوتحلیل اطلاعات از روش هفت مرحلهای فراترکیب سندلوسکی و باروسو استفاده شده است. یافتهها نشان داد که عوامل سازمانی (فرهنگ، حمایت مدیریت ارشد، استراتژی سازمان، ساختار سازمانی)، عوامل فردی (آموزش، مشارکت کارکنان، دانش و آگاهی نسبت به سیستمهای مدیریت دانش، مقاومت در برابر تغییر)؛ عوامل زیرساخت فناوری (کاربرپسند بودن، امنیت داده و اطلاعات، روشهای ارتباط و همکاری، میزان یکپارچگی سیستمهای سازمانی، کیفیت دانش)؛ فرایند مدیریت دانش (اکتساب دانش، انتقال دانش، خلق دانش)؛ فواید اقتصادی / هزینه (هزینه سرمایه، هزینه عملیاتی) بر روی اریابی عملکرد مدیریت دانش در صنعت توسعه نرمافزار تأثیر میگذارند.